دورهای در معجزات | ۲۴ دی ۱۴۰۳
۲۴ دی ۱۴۰۳
دورهای در معجزات
تو که دست برادرت را گرفتهای، دست من را نیز میگیری، زیرا هنگامی که به هم پیوستید، تنها نبودید.آیا باور داری که تو را در تاریکیای که توافق کردی با من ترک کنی، رها میکنم؟در رابطهٔ تو نور این دنیا است.و ترس باید اکنون از پیش روی تو ناپدید شود.وسوسه نشو که هدیهٔ ایمانی را که به برادرت تقدیم کردی از او برباییتو تنها در ترساندن خودت موفق خواهی شد.این هدیه برای همیشه داده شده است، زیرا خود خداوند آن را دریافت کرده است.نمیتوانی آن را پس بگیری.تو خداوند را پذیرفتهای.قداست رابطهٔ تو در بهشت تثبیت شده است.تو درک نمیکنی که چه چیزی را پذیرفتهای، اما به یاد داشته باش که درک تو ضروری نیست.تنها چیزی که ضرورت داشت صرفاً میل به درک کردن بود.آن میل همان آرزوی مقدس بودن بود.ارادهٔ خداوند به تو عطا شده است.زیرا آرزوی تنها چیزی را داری که همواره داشتهای، یا همواره بودهای.